در غياب رسانه هاي عالم‌گير

نويسنده: پل بوچهيت



چکيده:

درچند دهه اخير و باوجود گسترش دامنه رسانه‌هاي ارتباط جمعي، ما با اين حقيقت روبرو گرديده‌ايم که نوجوانان و جوانان ما، بيش‌از هر زمان ديگري فاقد تحليل و يا اطلاعات جامع در مورد واقعيات حاکم ‌بر دنياي امروز هستند. نويسنده اين مقاله با يادآوري اقدام تعدادي از معلمان آمريکايي در ايجاد انجمني براي ارائه مفاهيم و اطلاعات کليدي و بنيادين ناگفته جهان معاصر به دانش‌آموزان و دانشجويان، يادآوري مي کند که اطلاعات دريافتي اين جوانان از رسانه‌هاي عالم‌گير به شدت خلاصه شده، غير کامل، يک طرفه و يا تحريف شده مي‌باشد.
حقايق موجود در بازار تجارت تسليحات نظامي و نقش آمريکا در اين تجارت، اقدامات مداخله گرانه کاخ سفيد در ده‌ها کشور دنيا، حقايق جنگ کنوني عراق، ايجاد موانع متعدد در راه اجراي معاهده‌هاي بين‌المللي، شکل‌گيري ابررسانه‌هاي غول‌پيکر نزديک به ابرشرکت‌هاي نظامي، مرگ و ميرهاي گسترده کودکان و مردم آفريقا به دليل ابتلا به گرسنگي و يا بيماري‌هاي قابل پيشگيري، گسترش شکاف طبقاتي در ايالت متحده و آثار وخيم و بحران‌آفرين ايده تجارت آزاد، بخشي از حقايقي است که در غياب اطلاع‌رساني ازسوي رسانه‌هاي عالم‌گير، ازسوي اين معلمان به مخاطبانشان ارائه مي‌گردد.
اخيراً گروهي از معلمان شيکاگو، انجمني را تشکيل داده‌اند که به دانشجويان و دانش‌آموزان دبيرستاني در مورد مفاهيم و مطالب کليدي جهان امروز اطلاع‌رساني نمايد. چراکه اين جوانان علي‌رغم داشتن مهارت‌هاي دانشگاهي، سخت‌کوشي و علاقمندي به داشتن يک شغل مناسب، فاقد اطلاع از بسياری از حقايق و تجارب زندگي مي‌باشند. به‌علاوه آنان تقريباً هيچ چيزي در مورد ارتباط کشور خويش با دنيا نمي‌دانند. آنان از وجود يک جنگ مطلع هستند، از فجايع انساني و نسل‌کشي در آفريقا چيزهايي شنيده‌اند و با ترديد معتقدند که ايران تهديدي عليه ايالات متحده است. اما اگر از اين نوجوانان و جوانان بخواهيد که در مورد اين حوادث و واقعيات توضيح دهند، هيچ چيزي نمي‌دانند.
اين مطلب کاملاً قابل درک است که جوانان امروز، باوجود گزينه‌هاي متعدد تفريحي و رسانه‌هاي ديجيتال و وجود ده‌ها اولويت رسانه‌هاي نوين در دسترسشان، همچنان از اتفاقات روي داده در دنياي کنوني، بي‌اطلاع هستند. آنان تيترهاي اخبار را مي‌خوانند و به‌صورت اتفاقي اخبار تلويزيون را تماشا مي‌نمايند. اما اطلاعات کافي از اين منابع دريافت نمي‌کنند. به‌علاوه، آنان آنچه را که در مورد حوادث امروزه مي‌شنوند، اطلاعاتي بيش‌از حد خلاصه شده، غير کامل و در اغلب موارد يک‌طرفه است.
آنان نيازمند درک اين مطلب هستند که ايالات متحده، مسئول نيمي از هزينه‌هاي نظامي سراسر دنياست. نيمي از سلاح‌هاي خريد و فروش شده دنيا از اين کشور سرچشمه مي‌گيرد و درنهايت از 25 کشوري که بيشترين خريدهاي نظامي را از آمريکا انجام مي‌دهند، 20 کشور داراي حکومت‌هاي غير دموکراتيک و ناقض حقوق بشر مي‌باشند که براين امر در گزارش‌هاي رسمي دولت آمريکا در مورد مسائل حقوق بشر، تأکيد گرديده است.
آنان بايد بدانند که ايالات متحده از زمان پايان جنگ جهاني دوم تاکنون تلاش نموده که حکومت‌هاي 40 دولت خارجي را سرنگون نمايد. درحالي که بسياري از اين دولت‌ها، از جنبش‌هايي دموکراتيک و مردمي منشأ گرفته بوده و بر دولت‌هاي مهاجم نيز، فائق آمده بودند.
جوانان ما بايد بدانند که دولت ما درحالي در سال 2003 ميلادي وارد جنگ در عراق گرديد که ادعاهاي مقامات ما در مورد وجود سلاح‌هاي کشتار جمعي در زرادخانه‌هاي دولت عراق و ارتباط آنان با القاعده کاملاً نادرست بود.
آنان بايد بدانند که مطالعات صورت گرفته توسط 16 سازمان اطلاعاتي ايالات متحده، نظير سيا، اف‌بي‌آي و وزارت امور خارجه و همگي نيروهاي 4 گانه ما، نشان‌دهنده اين امر بود که اشتغال عراق، به افزايش دامنه تهديدات تروريستي خواهد انجاميد. به‌علاوه مطالعات انجام گرفته ازسوي دانشگاه شيکاگو، انجمن پژوهشي هوور دايجست، موسسه‌ کاتو (Cato) و گزارش امنيتي سال 2005 ميلادي، همگي اين يافته‌ها را تأييد مي‌نمودند.
آنان بايد بدانند که ايالات متحده با مواضع سازمان ملل در خصوص حق همگان در دسترسي به مواد غذايي، حقوق زنان، حقوق کودکان و حق داشتن آزادي، مخالف است. همچنين ايالات متحده با ممنوعيت کاربرد مين‌هاي جنگي مخالف مي‌باشد. به‌علاوه در پايان سال 2006 ميلادي، 80 درصد بدهي‌هاي پرداخت نشده به سازمان ملل متحده، به دولت آمريکا تعلق دارد. و درنهايت اينکه دولت آمريکا بارها مفاد کنوانسيون بين‌المللي ممنوعيت شکنجه را زير پا نهاده است.
آنان بايد بدانند که تنها 8 ابرشرکت بزرگ دنيا (شامل تايم وارنر، ديسني، ابرشرکت مورداک، ويا کام (سي‌بي‌اس سابق)، جنرال الکتريک، ياهو، گوگل و ام‌اس‌ان) هم‌اينک اکثر رسانه‌هاي آمريکايي را کنترل مي‌نمايند. به‌علاوه، تعدادي از اين ابرشرکت‌هاي رسانه‌اي ارتباطات نزديکي با شرکت‌هاي غول‌پيکر ساخت تسليحات جنگي براي ارتش آمريکا دارند.
جوانان ما بايد بدانند که اگر در حوادث خوفناک 11 سپتامبر سال 2001 ميلادي درمجموع 3000 آمريکايي جان خود را از دست دادند، اما همه روزه در سراسر دنيا، 000/30 کودک به دليل گرسنگي و ابتلا به بيماري‌هاي قابل پيشگيري جان خويش را از دست مي‌دهند. در گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد در سال 2005 ميلادي، چنين نتيجه گرفته شده است: «شکاف ميان شهروندان طبقه متوسط کشورهاي ثروتمند و کشورهاي فقير، بسيار گسترده بوده و اين شکاف، همچنان گسترده‌تر مي‌شود.»
به علاوه براساس گزارش سازمان‌هاي معتبر بين‌المللي شکاف طبقاتي موجود در آمريکا، از همه کشورهاي توسعه يافته دنيا وخيم‌تر است. درآمد ابر شرکت‌ها نيز با سرعتي بيشتر از دستمزد کارگران در حال افزايش بوده و اين در حاليست که نرخ ماليات ابر شرکت‌ها در 50 سال اخير، همواره رو به کاهش بوده است.
آنان بايد بدانند که کمک‌هاي خارجي ايالات متحده بر مبناي درصد درآمد، يکي از پايين‌ترين نرخ‌هاي موجود در ميان کشورهاي توسعه يافته مي‌باشد. بيشتر کمک‌هاي ما هم به کشور ثروتمند اسراييل و متحد ديگر ما يعني دولت مصر اختصاص مي‌يابد. اما در 70 درصد کمک‌هاي ما، آنان بايد به خريد کالاهاي آمريکايي تن دهند. البته دولت ما، ارسال دستمزد‌هاي کارگران شاغل در خاک آمريکا به خانواده‌هايشان در کشورهاي خارجي را نيز جزو کمک‌هاي خويش مي‌داند!
جوانان ما بايد بدانند که شعار «تجارت آزاد» در اکثر موارد، تنها منافع کشورهاي ثروتمند را تأمين نموده است. به علاوه، ما بيش از کمک به کشورهاي فقير، در صدد سودآوري بيشتر ابر شرکت‌هاي چند مليتي خود بوده‌ايم. تعرفه ايالات متحده در برابر واردات از کشورهايي نظير ويتنام و بنگلادش، 10 برابر بيشتر از تعرفه‌هاي وضع شده براي واردات کالا از اتحاديه اروپاست. براساس گزارش مؤسسه بين‌المللي «کريستين ايد»، در 20 سال اخير، آزادسازي تجاري براي کشورهاي منطقه صحراي آفريقا، 272 ميليارد هزينه به بار آورده است که با اين مبلغ هنگفت مي‌توان همه بدهي‌هاي اين کشورها را پرداخت نمود و هزينه‌هاي واکسيناسيون و تحصيل همه کودکان ساکن دراين منطقه را تأمين نمود. و البته به خاطر داشته باشيد که براساس همه گزارش‌هاي صندوق بين‌المللي پول، بانک جهاني،‌ بنياد اقتصاددانان نوين و گزارش اجتماعي سازمان ملل متحد در سال 2005 ميلادي، تجارت آزاد براي کشورهاي فقير دنيا هيچ نفعي نداشته است.
اما آيا يک دولت حق دارد که در برابر اقدامات داخلي يک کشور، موضعي تهاجمي داشته باشد؟ البته اين امر بستگي به معناي تهاجم دارد، ولي بايد به نظرات مردم هر کشوري که به شيوه‌اي دموکراتيک، رهبرانشان را برگزيده‌اند، احترام گذاشت.
اما ما چگونه مي‌توانيم دريابيم که چه چيزي درست و چه چيزي نادرست است؟ چرا که اطلاعات ارائه شده از سوي يک منبع، مي‌تواند درست،‌ نادرست و يا تحريف شده باشد. ما در مؤسسه خود به دنبال آموختن پژوهش به دانش‌آموزان و دانشجويان خويش هستيم تا با بهره‌گيري از منابع متعدد اطلاعاتي، پاسخ‌هاي پرسش‌هاي خويش را دريابند. البته اين کار سخت و دشوار است. اين کار آسان‌تر خواهد بود، اگر روزنامه‌ها و اخبار تلويزيوني بر اين مسايل بزرگ اتکا نموده و تلاشي واقع‌گرايانه در جهت ايجاد توازن در پوشش حقايق، داشته باشند.
به نقل از ماهنامه سياحت غرب شماره 50
منبع : سایت موعود